ریحانه
زن و خانواده
درباره وبلاگ


زمانه ی عجیبی است برخی مردمان امام گذشته را عاشقند نه امام حاضر را میدانی چرا امام ِگـذشـته را هرگـونه بخواهند تفسیرمی کنند اما امام ِحاضر را باید فرمان ببرند و کوفیان عاشـورا را اینگـونه رقم زدند نکند ماهم ...



نويسندگان
ریحانه

آخرین مطالب


 
چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, :: 22:14 :: نويسنده : ریحانه

ز درون خرابه‌هاي شام، صداي كودكي به گوش مي‌رسيد. همه آنهايي كه در ميان اسرا بودند، خوب مي‌دانستند كه اين صداي رقيه، دختر كوچك امام حسين (ع) است. او حالا از خواب بيدار شده بود و سراغ پدرش را مي‌گرفت. انگار كه خواب پدرش را ديده بود.

يزيد دستور داد سر امام حسين (ع) را به دختر كوچك نشان دهند و او را ساكت كنند، اما وقتي حضرت رقيه (ع) و امام حسين ع باز هم به هم رسيدند، اتفاق جانسوزي افتاد. * اين بار، پدر در سوگ رقيه نشست چقدر بي‌تابي دخترم! اين همه دلشكستگي چرا؟ مگر دست‌هاي كوچكت در امتداد نيايش عمه، تنها از خدا آمدن بابا را طلب نكرد؟ اينك آمده‌ام در ضيافت شبانه‌ات و در آرامش خرابه‌ات.

كوچك دلشكسته‌ام! پيش‌تر نيز با تو بودم و مي‌ديدمت. شعله بر دامان و سوخته‌تر از خيمه آه مي‌كشيدي و در آميزه خار و تاول، آبله و اشك، صحراي گردان را به اميد سر پناهي مي‌سپردي. مهربان دلشكسته‌ام! صبور صميمي! مسافر غريب و كوچك من! مگر نگفتي كه بابا كه آمد، آرام مي‌گيرم.

اين همه ناآرامي چرا؟ مگر نگفتي بابا كه آمد سر بر دامانش مي‌گذارم و مي‌خوابم؟ نه ...، نه دختركم نخواب! مي‌دانم اگر بخوابي، ديگر عمه نمي‌خوابد. مي‌دانم خواب تو، خواب همه را آشفته مي‌كند. نه ... نخواب دخترم! دخترم! بگذار لب‌هاي چوب خورده‌ام امشب ميهمان بوسه‌اي باشد از پيشاني سنگ خورده‌ات؛ از گيسوي پريشان چنگ خورده‌ات؛ از شانه‌هاي معصوم تازيانه ديده‌ات؛ از صورت رنگ پريده سيلي خورده‌ات.

بگذار امشب، مثل شب آرامش تنور بر زانوان زهرا آسوده بخوابم. نه دخترم! نخواب! بگذار بابا بخوابد. و چنين شد كه رقيه (س)، هنگامي كه سر پدر در آغوشش بود، جان سپرد.

 
دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:, :: 12:42 :: نويسنده : ریحانه

کتایون ریاحی

آخرین بازی او در سریال یوسف پیامبر در نقش زلیخا بود. کتایون ریاحی در خرداد ۱۳۸۸ طی یاداشتی به سایت  سیما فیلم، کناره‌گیری خود از دنیای بازیگری را اعلام کرد

فرج الله سلحشور کارگردان سریال یوسف پیامبردر گفتگویی در این مورد گفت : خانم ریاحی پس از سریال یوسف پیامبر گفت دیگر نمی‌توانم فضاهای موجود سینما را تحمل کنم و از حرفه بازیگری کناره گیری کرد. چون در فیلم حضرت یوسف مسائل معنوی، آرامش، احترام، حیا و حجاب مطرح بود و وی نمی‌توانست صحنه‌های دیگر را تحمل کند، گفت: دیگر نمی‌خواهم کار کنم و می خواهم شیرینی سریال یوسف پیامبر در ذائقه من بماند